Avsnitt بخش ۲۴ - ضحاک (بخش ۱) شاهنامهی فردوسی، با خوانش شادروان اسماعیل قادرپناه Spela Dela Facebook Twitter Kopiera länk
چو ضحاک شد بر جهان شهریار/بر او سالیان انجمن شد هزار سراسر زمانه بدو گشت باز/بر آمد بر این روزگار دراز نهان گشت کردار فرزانگان/پراگنده شد کام دیوانگان هنر خوار شد جادویى ارجمند/نهان راستى آشکارا گزند شده بر بدى دست دیوان دراز/به نیکى نرفتى سخن جز براز دو پاکیزه از خانهی جمّشید/برون آوریدند لرزان چو بید که جمشید را هر دو دختر بدند/سر بانوان را چو افسر بدند ز پوشیده رویان یکى شهرناز/دگر پاک دامن به نام ارنواز به ایوان ضحاک بردندشان/بر آن اژدهافش سپردندشان بپروردشان از ره جادویى/بیاموختشان کژى و بدخویى ندانست جز کژى آموختن/جز از کشتن و غارت و سوختن Rss Apple Podcaster →