دستهای او را بوسیده سخت بگریست و پیوسته در مغازله و معانقه بودند تا هنگام پسین شد. قصد بازگشت کردند. دختر گفت: ای روشنی چشم من! اکنون وقت جدایی است. هنگام وصل کی خواهد بود؟
ــ نام جدایی مبر که نام او در جهان مباد!
در رفتن جان از بدن
گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم میرود
سعدی
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو!
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش!
Podden och tillhörande omslagsbild på den här sidan tillhör هنر و زندگی شهرزاد. Innehållet i podden är skapat av هنر و زندگی شهرزاد och inte av, eller tillsammans med, Poddtoppen.