گاهی اتفاقی بیرونی، درست همزمان با یک حس یا فکری درونی مقارن میشه. مثلاً یک دوست قدیمی از یادت میگذره، و چند دقیقه بعد ازش خبری میرسه. یا یه جمله تو ذهنت میچرخه، و همون لحظه به چیزی مرتبط باهاش برخورد میکنی. توی این قسمت قصد داریم به این موضوع بپردازیم که این نشانهها و همزمانیها چه معنایی میتونند داشته باشند. آیا ممکنه اتفاقی نباشند و در دلشون الگویی وجود داشته باشه که همۀ ما رو به هم متصل میکنه؟ اصطلاح سینکرونیسیتی یا همزمانی رو اولین بار کارل گوستاو یونگ به کار برد. یونگ باور داشت رویدادهایی که در ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند، می تونند در نظم و قاعدههایی که هنوز به صورت کامل برای ما روشن نیست با هم پیوند پیدا کنند.
Podden och tillhörande omslagsbild på den här sidan tillhör
Owrsi. Innehållet i podden är skapat av Owrsi och inte av,
eller tillsammans med, Poddtoppen.