پشت چراغ قرمزا از تاکسی در میام، میرم رو کاپوت وایمیسم و دمام میزنم، وقتی یکی کاشتتم تو سرما و نمیاد، وقتی باختیم، وقتی دقیقه هشتاد و پنجِ دوتا جلوییم، وقتی پس فردا موعد کرایه خونست و ندارم، تو سرم دمام میزنم، از منیریه تا تجریش دمام زدم یه بار، تو کلوزه‌ام تنهایی دمام زدم، بارون که تند میشه دمام میزنم، وقتی تو اختتامیه ها وراجی مقام مسئول تمام نمیشه، گوشام میگیرم و دمام میزنم، تو خونه، ظرفا که میشورم مرما میکنم و دمام میزنم، جونورای تو سرمو ایجوری دک میکنم، نشد میزارم میرم جنوب، روز بوده که هشتاد بار بین تهران و بوشهر تو رفت و برگشت بودم، هیمشه اول قهوه خونه ناجی ظاهر میشم، آخرین باری که رفتم عکس دو نفرش با مخلباف را ازیر میز درآورده، بزرگتر کرده بود، زده بود کنار پوستر تنگسیر رو دیوار ...

Podden och tillhörande omslagsbild på den här sidan tillhör sokoot. Innehållet i podden är skapat av sokoot och inte av, eller tillsammans med, Poddtoppen.